لعنت به فاصله‌ها

شنبه ۳ دی

  تا مدت‌ها، برام سوال بود که چی نوشته شده روش. اولین بار که تونستم کل متن نوشته شده رو بخونم کلاس چهارم بودم (چون با خط شکسته و نستعلیق نوشته شده بود تا قبل از اون نمی‌تونستم بخونمش). دقیقا یادمه که وقتی اولین بار خوندمش چه حسی به من دست داد:

  احساس شگفتی از زیبایی اون سه بیت. از این‌که چقدر زیبا مفهوم را بیان کرده بودن، برای چند ثانیه داشتم می‌لرزدم. از هیجان، برای این‌که مطمئن شم مفهوم رو درست فهمیدم برای مادرم توضیح دادمش  ... (که ای کاش نمی‌دادم).

  امشب، هر کاری کردم اون شعر یادم نیومد! خیلی از خودم بدم اومد. ای کاش امشب ساری بودم. حتی اگه شده بود پیاده می‌تونستم ۵ دقیقه‌ای برم و یه‌بار دیگه متن اون شعر رو بخونم.

هیچ نظری موجود نیست: