ناامید شدم!

با «ه» رفتیم یه رستوران (ایرونی) و برای پیش‌غذا «باقالی قاتق» سفارش دادیم. وقتی آوردنش دیدم با لوبیا (لوبیای پخته/آب ‌پز شده) درستش کردن.
من: مگه باقالی قاتق رو با لوبیا هم درست می‌کنن؟
ه: این رستوران‌ه پوست لوبیا رو نمی‌کنه ولی‌ بیشتر جاها با لوبیای پوست‌کنده درستش می‌کنن...
من: یعنی تو هم باقالی قاتق رو با لوبیا درست می‌کردی؟
ه: پـَنَپـَ  با باقالی درست می‌کردم؟
من: یعنی اون چیز سفید‌ها که به عنوان ماده اولیه‌ی باقالی قاتق داشتیم/داریم لوبیا هستن؟
ه: آره، لوبیای پوست‌کنده!
من: سر کارم گذاشتی؟
ه: نه!
من: من ناامید شدم از باقالی قاتق!:(
ه: من ناامید شدم از تو و پنج سال زندگی با تو....

پ.ن.۱. فک می‌کنین اون‌هایی که به سیب‌زمینی می‌گن آلو به آلو چی می‌گن؟
پ.ن.۲. ظاهراً در زبان محلی گیلانی (رشتی) به لوبیا می‌گن پاچ باقالی. و به باقالا می‌گن پیله باقالی.
پ.ن.۳.  «ه» تاکید می‌کنه که چون  لوبیا از «تیره»‌ی باقیلان هستش این نام‌گزاری خیلی هم درسته!
پ.ن.۴.  شما ها همه بنده‌ی من شدین! خ‌خ‌خ
 

همین‌جوری!

یکی از دوستان نوشته بود،‌ «... مهر مادری اینقدر قوی هست که برای حفظ زندگی فرزندم حاضرم تمام ارمانهای اخلاقیم زیر پا بزارم».
 
لطفا قبل از مهاجرت به چند تا چیز توجه کنید:
۱- آیا موقعیت فرزندت بهتر می‌شه: اگه تو ایران جزو قشر بالای متوسط(*) جامعه هستی (از نظر درآمد/تحصیل) آیا می‌تونی این موقعیت رو تو کشور جدید داشته باشی؟ --- همون‌طور که می‌دونی این قصه‌ها که تو خارج از هیچی می‌شه به همه چی رسید  یک در صد میلیون اتفاق می‌افته.
۲- در آمریکا و کانادا  (در مورد اروپا نمی‌دونم) دبیرستان‌های دولتی خیلی جای امنی برای یه دانش‌آموزی که مهاجرت کرده نیست: در حالت عادی فرهنگ  «بولی» کردن خیلی رایج هست مخصوصا اگه نتونی تو جمع‌شون قاطی بشی...
۳- در آمریکا (در مورد کانادا و اروپا نمی‌دونم) با احتمال خیلی زیادی،‌ دبیرستانی که توش درس می‌خونی مشخص می‌کنه کدوم دانشگاه می‌ری (دبیرستان هم براساس منطقه‌ای که توش زندگی می‌کنی مشخص می‌شه،‌ اون هم براساس مقدار پول و درآمدت)
۴- خیلی می‌شنوی که در آمریکا و کانادا (در مورد اروپا نمی‌دونم) بچه‌ها به جای دانشگاه می‌رن کالج: چون هزینه‌ی دانشگاه خیلی زیاده و اقشار متوسط و پایین‌تر نمی‌تونن هزینه‌ی تحصیل بچه‌هاشون رو تو دانشگاه بدن،‌ از گزینه‌ی کالج استفاده می‌کنن... دانشجوها در کالج درس‌هایی رو که باید (در دو سال اول)  در دانشگاه بگذرونن رو می‌خونن (و چون هزینه‌ی کالج (خیلی) کمتر از دانشگاه هست)‌‌ مقدار زیادی پول صرفه‌جویی می‌شه... ولی این طور که من خوندم (خیلی دانش/تحقیق دقیقی ندارم/نکردم) معمولا پذیرش گرفتن بعد از کالج به دانشگاهِ خوب سخت‌تر خواهد بود.
۵- این قضه‌ها که در آمریکا «همه نمی‌رن دانشگاه» یا «برای موفق شدن لازم نیست بری دانشگاه» هم چرت‌ه... هر کی (خانواده‌اش) پول داشته باشه می‌ره دانشگاه... الان رسما می‌گن که مدرک کالج/دانشگاه امروز معادل مدرک دبیرستان ۲۰ سال پیش هستش.

به نظر من، اگه تنها هدف از مهاجرت بهبود زندگی فرزند هستش (اگه شرایط ویژه‌ای نیست و ...) شاید بهتر باشه به این‌که برای ادامه‌ی تحصیل (برای کارشناسی ارشد/دکترا) به خارج بیاد فکر کنی: گاهی اوقات گرفتن پذیرش با حمایت مالی کامل (از ظرف دانشگاه) خیلی سخت‌تر از گرفتن پذیرش بدون حمابت مالی هست‌ ...(این موضوع خیلی طولانی هستش.... شاید بیشتر در این مورد نوشتم)    
* بهتر از میانه‌ی جامعه زندگی می‌کنین.

مردم ما

حس می‌کنم مردم خیلی خودخواهی هستیم...
آمریکا ایران و تحریم کرده، رفتیم هر چی پول داشتیم تبدیل کردیم به دلار که مبادا ضرر کنیم... همین تقاضاهای غیر ضروری قیمت دلار رو برده بالا... حالا به دولت غر می‌زنیم که چرا قیمت دلار بالا رفته و انتظار داریم دولت دلار بریزه تو بازار که قیمت بیاد پایین تا ما بریم بخریم...

یه عده آدم بی‌گناه تو اهواز کشته شدن، بعد یارو تلگرام پیام می‌زاره:
«فعلا که یه هفته‌ای مردم درگیر خبر حمله‌ی تروریستی اهواز هستن
هفته‌ی بعد هم با نشست سازمان ملل سرگرم هستن
یهو به خودت میای می‌بینی دلار ۲۰ تومن رو رد کرده...»

پ.ن. من همین الان رفتم یه فروشگاه، یارو پرسید کجایی هستی، گفتم ایرانی. گفت الان تو خبرها دیدم که به ایران حمله شده، خیلی متاسفم...