picky or geek

یک‌شنبه ۱ مرداد

هشدار! اگه فهمیدین منظور من چی بوده، باید بهتون بگم:

Welcome to the Geek Community!

من: به من پول خورد نده! من اگه پول خورد داشته باشم صبحها که می‌رم سر کار، کافی (قهوه) می‌خورم.
ه: خوب می‌خوای برات یه قلک بخرم هر روز یه یک دلاری بندازی توش!
من: که بعد از یک سال ۳۰۰ دلار جمع کنم!؟
ه: چرا ۳۰۰ تا؟
من: پس چندتا؟
ه: خوب سال ۳۶۵ روزه!...
من: حالا من دارم سینتکس ارور* می‌گیرم**؟
ه: فقط خواستم بفهمی که وقتی سینکس ارور می‌گیری بقیه چه حسی دارن!

*: syntax error
**: من در این‌جا بین محکوم شدن به گیگ (geek) بودن و پیکی (picky) بودن، پیکی بودن را انتخاب کردم!!

Summer

On the bus, a middle-aged man, with a big smile, told me:

Him: You know I like summers, because of their Sun and....
Me: ... But I like summers because they let me wear shorts*! Then, I can place the book I am reading (and these days, my Kobo Vox) in my shorts' packet:P

*: Almost all the shorts I have, have big packets.

وضع حال ما!


۱- جسته‌ایم ما یافت می‌نشود.....آن چه یافت می‌نشود، آنم آرزوست.

۲- در ناامیدی بسی امید است.....پایان شب سیه سپید است.

۳- جوینده یابنده بود!