پنجشنبه ۱ دی
دیشب، به مناسبت شب یلدا، خونه "ش" جمع شده بودیم. ۱۶، ۱۷ نفر(!!) مهمون بودیم به اضافهی "ش" و مادرش.
اواخر شب، پس از فال حافظ، تصمیمگرفتیم که پانتومیم بازی کنیم. دو دسته شدیم.
ش (به مادرش): مامان! تو هم بازی میکنی؟
مادر: اگه یار کم دارین آره! و گرنه ترجیح میدم تماشا کنم.
ش: فکر میکنی با وجود ۱۷، ۱۸ نفر باز هم یار کم داشته باشیم؟!
من بدون اینکه فکر کرده باشم آروم به پیش خودم گفتم که: اگه بخوایم فوتبال بازی کنیم هنوز ۴ نفر یار کم داریم.
از شانس بد، ایمان کنار دستم نشسته بود و شنید چی گفتم!
الف: خوشم میاد همیشه یه جوابی داری بدی!
و من، باز به دهان خودم که خیلی وقتها بیموقع باز میشه بد و بیراه گفتم.
دیشب، به مناسبت شب یلدا، خونه "ش" جمع شده بودیم. ۱۶، ۱۷ نفر(!!) مهمون بودیم به اضافهی "ش" و مادرش.
اواخر شب، پس از فال حافظ، تصمیمگرفتیم که پانتومیم بازی کنیم. دو دسته شدیم.
ش (به مادرش): مامان! تو هم بازی میکنی؟
مادر: اگه یار کم دارین آره! و گرنه ترجیح میدم تماشا کنم.
ش: فکر میکنی با وجود ۱۷، ۱۸ نفر باز هم یار کم داشته باشیم؟!
من بدون اینکه فکر کرده باشم آروم به پیش خودم گفتم که: اگه بخوایم فوتبال بازی کنیم هنوز ۴ نفر یار کم داریم.
از شانس بد، ایمان کنار دستم نشسته بود و شنید چی گفتم!
الف: خوشم میاد همیشه یه جوابی داری بدی!
و من، باز به دهان خودم که خیلی وقتها بیموقع باز میشه بد و بیراه گفتم.
۵ نظر:
هی هی! اسم ایمانو نوشتی!!:دی
از کجا میدونی عمدی نبوده!؟
نمی دونم، ولی هیچ وقت اسم نمی نویسی، پایینشم نوشتی الف!
Amir, hala man nemikham gir bedam, vali jeddan to fekr mikoni too khooneye ma mishe ba 22nafar football bazi kard? context chi mishe pas?!
شهرزاد! کم آوردی داری جِر میزنی!:ی
ارسال یک نظر