شنبه ۹ بهمن

داشتیم با چند تا از بچه‌ها چایی می‌‌خوردیم که لیوان چایی‌ام خالی شد رو لباسم.

من: این لباس هفته‌ی پیش خریده بودم! چه جوری می‌شه تمیزش کرد؟
دوستم: می‌تونی بری فلان مایع لباس‌شویی رو بخری بعد از یکی دو بار شستن پاک می‌شه.
من: چه خوب! قیمت‌ش چنده؟
دوستم: حدود ۳۰ دلار
من: من برای این لباس ۲۰ دلار پول دادم! البته قیمت اصلی‌اش ۱۰۰ تا بود ولی خوب من براش ۲۰ تا بیشتر پول ندادم. حالا ۳۰ تا بدم تمیزش کنم ...


یک‌شنبه ۲۷ دی

چند وقت پیش که رفته بودم ایران، یکی از دوستام (تو چت) ازم پرسید:
از مامانت چی می‌خوای برات درست کنه (برای نهار)؟
من: چیزی نمی‌گم بهش، این طوری هر چی درست کنه سورپرایز می‌شم.
شنبه ۱۸ دی

آرایش‌گر: اولین باره میای این آرایشگاه؟
من: نه، من همیشه میام این‌جا.
آرایش‌گر: چهرت آشنا نیست برام!

آرایش‌گر شونه رو برداشت و شروع کرد به کار. پس از ده ثانیه:

آرایش‌گر: آره، یادم اومد، من سر تو را اصلاح کردم.
من: یعنی بخیه‌های رو سرم این‌قدر تابلو هستن؟
آرایشگر: نه! من سرشناسم!