جمعه ۹ فروردین
تولد "پ" تقریبا تموم شده بود و تقریبا همهی مهمونها رفته بودن. ما جزو گروه آخر بودیم که داشتیم خداحافظی میکردیم:
پ: ای وای! یادم رفت کادوها را باز کنم. چند لحظه صبر کنین الان بازشون میکنم ....
پ، اول، کادوی مشترک پ و ب را باز کرد:
پ: (با نیمه حالت شوخی) فقط ۲۵ دلار گیفت کارت؟ خجالت نمیکشین؟
ب: خوب ما دانشجو هستیم دیگه ...
کادوی دوم یه گیفت کارت ۵۰ دلاری بود:
پ: یاد بگیرین!
ب: از طرف چند نفر هستش حالا؟
پ: ۴ نفر!
من: (طوری که پ نشنوه) پس احتمالا نرخ همینه دیگه.
تولد "پ" تقریبا تموم شده بود و تقریبا همهی مهمونها رفته بودن. ما جزو گروه آخر بودیم که داشتیم خداحافظی میکردیم:
پ: ای وای! یادم رفت کادوها را باز کنم. چند لحظه صبر کنین الان بازشون میکنم ....
پ، اول، کادوی مشترک پ و ب را باز کرد:
پ: (با نیمه حالت شوخی) فقط ۲۵ دلار گیفت کارت؟ خجالت نمیکشین؟
ب: خوب ما دانشجو هستیم دیگه ...
کادوی دوم یه گیفت کارت ۵۰ دلاری بود:
پ: یاد بگیرین!
ب: از طرف چند نفر هستش حالا؟
پ: ۴ نفر!
من: (طوری که پ نشنوه) پس احتمالا نرخ همینه دیگه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر