پنجشنبه ۱ تیر
داشتم با یکی از بچهها چت میکردم. داشت به پنگلیش تایپ میکرد. یه جا نوشت:
یشقهعسا ذشظهشساخ یلث دثئهساث لعسا یشی ثدلاشی لاشئث
متن چت به شکل زیر ادامه پیدا کرد:
من: یشقهعسا که داریوشه
اون: آره
من: بعضیاشو
اون: ایول!
من: دیگه
اون: بچه رو گذاشتم سر کار.... خورهی مسالهای تو ها!!:P
اون: یعنی یه کتاب مساله بدن دستت تو یه جزیره تنها، میشینی اول حلشون میکنی بعد دنبال جا و غذا میگردی:)))
من: از کجا فهمیدی!!:ي
داشتم با یکی از بچهها چت میکردم. داشت به پنگلیش تایپ میکرد. یه جا نوشت:
یشقهعسا ذشظهشساخ یلث دثئهساث لعسا یشی ثدلاشی لاشئث
متن چت به شکل زیر ادامه پیدا کرد:
من: یشقهعسا که داریوشه
اون: آره
من: بعضیاشو
اون: ایول!
من: دیگه
اون: بچه رو گذاشتم سر کار.... خورهی مسالهای تو ها!!:P
اون: یعنی یه کتاب مساله بدن دستت تو یه جزیره تنها، میشینی اول حلشون میکنی بعد دنبال جا و غذا میگردی:)))
من: از کجا فهمیدی!!:ي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر