پنجشنبه ۲۹ مهر
از خونهی جدیدم تا دانشگاه، حدود ۴۰ دقیقه فاصله است (با اتوبوس). جلوی خونه سوار اتوبوس میشم و تو دانشگاه پیاده میشم. عصر موقع برگشت از مدرسه(!!)، معمولا لپتاپم رو باز میکنم و شروع میکنم به نوشتن یه مطلب برای وبلاگم.
وقتی میرسم خونه معمولا یه مطلب کامل دارم. ولی وقتی دوباره میخونمش احساس میکنم که دیگرانی که مطلبم رو میخونن ممکنه یه برداشت اشتباه از اون بکنن، یا بدتر از اون، این که ممکنه فلانی حس کنه که دارم بهاون، بد و بیراه میگم. و در نتیجه بیشتر وقتها مطلب رو بایگانی میکنم.
شاید رفتار و طرز فکر من خیلی عجیب و غیر طبیعیه شاید هم رفتار و طرز فکر دوستام خیلی با من فرق میکنه. خیلی برام پیش اومده که یه چیزی گفتم یا یه کاری کردم و طرف مقابل یه برداشت دیگهای ازش کرده. مثلا ...! ولش کن!!
چیزی که خیلی وقتها آزارم میده اشتباه فهمیده شدن نیست! اینه که یا اصلا نمیفهمم که اشتباه فهمیده شدم (و چند وقت بعد بهصورت تصادفی متوجه میشم) یا اینکه اصلا فرصت اینکه منظور اصلیام رو توضیح بدم برام پیش نمیاد ....
پینوشت. دو بار تا حالا تصمیم گرفتم که این را هم بایگانی کنم!! (فکر کنم میدونم چه تحلیل اشتباهی ممکنه بکنید) خواهشمند است برداشت اشتباه نفرمایید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر