می‌چرخیم (۱)!

پنج‌شنبه ۱۸ آبان

نمی‌دونم فقط من این طوری هستم یا بقیه‌ی آدم‌ها هم نظرشون در مورد یه موضوع تغییر می‌کنه. نظر من در مورد بعضی چیزها تناوب داره! (از آره به نه و از نه به آره!). یک موردش اینه:

شاعر می‌فرماید: "هر کس از ظن خویش شد یار من.... از درون من نجست اسرار من"

۱- وقتی برای نخستین بار، این شعر رو خوندم کاملا به شاعر حق دادم که شکایت کنه.

۲- بعد از چند وقت، که داشتم دوباره به این شعر فکر می‌کردم به این نتیجه رسیدم که شاعر چه خودخواه بوده که نظر همه‌ی دوستاش رو حواله داده به کف پاش!.

۳- چند وقت بعد، به شاعر حق دادم که چرا باید خودش رو برای این که به نظر عموم مردم عادی برسه تغییر بده.

۴- پس از مدتی، نظرم عوض شد که حالا درسته که نباید حرف هر کسی رو گوش کرد ولی نباید اون‌قدر از جمع پرت بود که برای خوندن نظرت باید یه دوره‌ی تخصصی دید.

۵- نظرم دوباره عوض شد که آدم که برای همه زندگی نمی‌کنه، احتمالا آدم‌هایی پیدا می‌شن که براشون اون‌قدر ارزش داری که تلاش کنن دنیا را از دید تو ببین...

و این چرخش همچنان ادامه دارد!!

پ.ن. تصمیم گرفته بودم در پست ۲۲۲ام متوقف شم ولی دوباره چرخیدم!! (این ۲۲۳ امین مطلبمه)
 

۱ نظر:

Unknown گفت...

سلام
با توجه به این پست
شما میتونی چند دقیقه از وقتتون رو در اختیار دانشجویان هم وطنتون قرار داده
و به طور مجازی براشون از دنیای علوم کامپیوتر بگید.تا انها هم از ظن خودشون با این رشته بیشتر دوست بشن و مشتاق تر
برای ساخت ایرانی ابادتر