یکشنبه ۵ شهریور
من سال ۷۶، با خودم قرار گذاشتم که تا جای ممکن، از خط عابر پیاده برای عبور از خیابون استفاده کنم و تا چراغ عابر سبز نشده، از خیابون عبور نکنم*.
خیلی به ندرت پیش اومده، که من در مدتی که در ایران بودم/هستم بر خلاف این قرارم رفتار کنم. خیلی وقتها پیش میومد که منتظر سبز شدن چراغ بودم، ولی ماشینی در حال رد شدن نبود و معمولا بقیهی افرادی که مثل من منتظر سبز شدن چراغ بودن، در این موقعیت از خیابان رد میشدن.
امروز، در چهارراه ولیعصر منتظر سبز شدن چراغ بودم (مدت چراغ سبز برای ماشینها ۸۰ ثانیه بود). در این ۸۰ ثانیه، چندین بار چهارراه خالی از ماشین شد و هر بار تقریبا همهی کسانی که منتظر بودن از خیابان رد شدن (البته خوب بعضیها هم که از میون ماشینها ویراژ میدادن و رد میشدن). در این مدت، متوجه یه پسر، یه دختر و آقای میانسال شدم که مثل من، ۸۰ ثانیه منتظر سبز شدن چراغ عابر وایسادن...
و اشک شوق در چشمانم جمع شد!!
*:من این تصمیم را برای خودم گرفتم و برای هیچ کس تبلیغ نکردهام (قبل از امروز!).
من سال ۷۶، با خودم قرار گذاشتم که تا جای ممکن، از خط عابر پیاده برای عبور از خیابون استفاده کنم و تا چراغ عابر سبز نشده، از خیابون عبور نکنم*.
خیلی به ندرت پیش اومده، که من در مدتی که در ایران بودم/هستم بر خلاف این قرارم رفتار کنم. خیلی وقتها پیش میومد که منتظر سبز شدن چراغ بودم، ولی ماشینی در حال رد شدن نبود و معمولا بقیهی افرادی که مثل من منتظر سبز شدن چراغ بودن، در این موقعیت از خیابان رد میشدن.
امروز، در چهارراه ولیعصر منتظر سبز شدن چراغ بودم (مدت چراغ سبز برای ماشینها ۸۰ ثانیه بود). در این ۸۰ ثانیه، چندین بار چهارراه خالی از ماشین شد و هر بار تقریبا همهی کسانی که منتظر بودن از خیابان رد شدن (البته خوب بعضیها هم که از میون ماشینها ویراژ میدادن و رد میشدن). در این مدت، متوجه یه پسر، یه دختر و آقای میانسال شدم که مثل من، ۸۰ ثانیه منتظر سبز شدن چراغ عابر وایسادن...
و اشک شوق در چشمانم جمع شد!!
*:من این تصمیم را برای خودم گرفتم و برای هیچ کس تبلیغ نکردهام (قبل از امروز!).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر