سهشنبه ۱۴ مهر
امروز پس از ۴ روز راحت راه رفتم. قضیه از این قرار بود که دانشگاه ما هر سال روز اول اکتبر یه مراسم راهپیمایی و دویدن دور پردیس دانشگاه ترتیب میده. من اولش نمیدونستم که تو کدوم شرکت کنم (راهپیمایی یا دویدن). خوشبختانه هر دو مسیر از یک نقظه شروع میشدن. پنجشنبه (اول اکتبر) رفتم خط شروع. دیدم یکی از بچههای کانادایی دانشکده هم اومده. ازش پرسیدم که تو تا حالا شرکت کردی و از این حرفها.
اون هم گفت که ۵ بار شرکت کرده و همیشه هم کل مسیر (حدود ۴ کیلومتر) را دویده. من یه نیگاه به هیکل اون یارو کردم دیدم یه کوه گوشته و هیچ آمادگی ورزشیای نداره. با خودم گفتم که خوب وقتی این میتونه مسیر را بدووه من هم حتما میتونم. تو طول مسیر یکی از بچههای ایرونی به من گفت که اون دوستمون هر روز میره جیم و کلی ورزشکاره .
به هر حال من تونستم مسیر را طی کنم ولی تا دیروز پام هنوز درد میکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر