یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
دیشب بیخوابی زده بود به سرم. هر کاری میکردم خوابم نمیبرد. داشتم به دوران راهنمایی و دبیرستان فکر میکردم. ما تو راهنمایی دو تا کلاس ۲۴ نفره (در مجموع ۴۸ نفر بودیم) که ۳ سال راهنمایی را با هم همکلاس بودیم و تقریبا با همشون تو دورهی دبیرستان باز هم مدرسهای بودم. ولی دیشب هر چی فکر کردم فقط تونستم اسمٰٰ ۱۸ تا از اون بچهها را به خاطر بیارم.
اصلا تصورشو نمیکردم که یه روزی اسم دوستهایی که با هم ۷ سال بودیم را فراموش کنم!
پینوشت ۱. نمیدونم این فقط مشکل حافظهی منه یا همه این مشکل را دارن.
پینوشت ۲. بهداد، علیرضا، شما چند تا از بچهها یادتون هست.
دیشب بیخوابی زده بود به سرم. هر کاری میکردم خوابم نمیبرد. داشتم به دوران راهنمایی و دبیرستان فکر میکردم. ما تو راهنمایی دو تا کلاس ۲۴ نفره (در مجموع ۴۸ نفر بودیم) که ۳ سال راهنمایی را با هم همکلاس بودیم و تقریبا با همشون تو دورهی دبیرستان باز هم مدرسهای بودم. ولی دیشب هر چی فکر کردم فقط تونستم اسمٰٰ ۱۸ تا از اون بچهها را به خاطر بیارم.
اصلا تصورشو نمیکردم که یه روزی اسم دوستهایی که با هم ۷ سال بودیم را فراموش کنم!
پینوشت ۱. نمیدونم این فقط مشکل حافظهی منه یا همه این مشکل را دارن.
پینوشت ۲. بهداد، علیرضا، شما چند تا از بچهها یادتون هست.
۱ نظر:
از بچههای دورهی راهنمایی من از کلاس خودمون اسم ۲۰ یادم اومد، خیلی دلم میخواد بدونم اون ۲ نفر بقیه کی بودن که یادم رفته. از اون کلاس هم اسم ۸ نفر رو تونستم بشمرم.
ارسال یک نظر