با «ا»، بعد از مدت ها، داشتم صحبت میکردم.
ا: خوب، دیگه چه خبر؟ خوبی؟
من: خوبم... الان یه چند شبه «ن» نصف شب بیدار میشه نتونستم خوب بخوابم یکم خستهام.
ا: «ن»؟
...
ا: من یه همکار دارم بچهاش که شش ماهه شد «اسلیپ ترین»اش کردن، میگفت دیگه خود بچه کل شب رو میخوابه...
من: میدونی «اسلیپ ترین» چطوریه؟
ا: نه!
براش توضیح دادم!
ا: از رو اسمش انتظار داشتم خیلی انسانیتر از این چیزی که تو گفتی باشه!