XKCD volume 0

Do you feel very confident in your problem solving abilities? Try to solve some of the puzzles in "xkcd volume 0"*.

*: If course it is a comic book after all!

مبدا!


از وقتی که درسم تموم شده و دارم کار می‌کنم برنامه زندگی‌ام یکم عوض شده. وقتی دانشجو بودم صبح، قبل از هر کاری، می‌شستم وبلاگ‌ها را با گودر (خدا بیامرز) می‌خوندم... چون خیلی از وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کردم فارسی بودن یه حس کلی از این که تاریخ (به وقت ایران) چیه داشتم.
پس از خدابیامرز شدن گودر (و شروع به کار کردن من) شروع کردم به استفاده از feedly (که مثلا قراره جایگزین گودر باشه). ولی خوب، به نظرم هنوز خیلی کار داره تا به اون‌جا برسه.به هر حال، مشکل قضیه اینه که من دیگه تاریخ فارسی را از دست دادم. برای همین  روزهایی که مهم هستن، مثلا  تولد مادر، پدر و ... را به میلادی تبدیل کردم. این قضیه دو، سه سال کار کرد ولی امسال،  به دلیل سال کبیسه بودن همه چی جا به جا شده.

صبح با پدرم صحبت کردم... بعد نشستم پشت میزم دیدم که امروز تولد پدرمه... خواستم دوباره بهش زنگ بزنم  تولدش را تبریک بگم، که متوجه شدم که تولدش (به وقت ایران) دیروز بوده.

چشم‌ها را باید شست!

برای یک هفته مرخصی گرفتم اومدم ونکوور (شهری که توش ۶ سال زندگی کردم و درس خوندم).

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که تو bay area دارم(داشتم) و خیلی  رو اعصابم بود این‌ه که من روزی ۴۵ دقیقه تو راهم (یه طرفه). امروز که یه سر رفتم دانشگاه، یادم افتاد که من ۴ سال، هر روز ۴۵ دقیقه تو راه بودم.