یکشنبه ۲۶ بهمن
امسال سومین ولنتاینی بود که با "ه" بودم. به نظر میرسه من هر سال دارم بدتر از سال پبش عمل میکنم!
سال اول، "ه" از دو هفته قبل از ولنتاین شروع کرد به گفتن این که گل رز خیلی دوست داره. روز قبل از ولنتاین، هر جا که رز میدید مستقیم به من یادآوری میکرد که خیلی خوبه یکی برای آدم، تو روز ولنتاین گل رز بیاره!
روز ولنتاین، "ش" به من زنگ زد و گفت: امیر! امروز ولنتاینه، گل یادت نره بخری!
سال دوم، "ه" قرار بود روز قبل از ولنتاین بیاد پیشم.دوباره مثل سال قبل، هر بار که صحبت میکردیم یادآوری میکرد که گل لازمهی روز ولنتاینه و ...
امسال، خود "ه" با من اومد و گل رو انتخاب کرد داد دستم که بخرم!