همیشه آخر هفته‌ها، وقتی برای شام با «ه» می‌رفتیم بیرون، موقع برگشت به خونه من می‌گفتم:

من: من مست و تو دیوانه، ما رو که برد خانه؟
ه: من نه مستم نه دیوانه!* من می‌برمت خانه!

امروز (و از این به بعد):

من: من مست و تو دیوانه، ما سه تو را کی برد خانه؟
ه: ما دو تا عاقل، دو نفری می‌بریمت!


* بعضی وقت‌ها هم می‌گه، تو هم مستی هم دیوانه، من می‌برمت خانه 
امروز داشتم تو فروشگاه خرید می‌کردم یه مرد ۵۵، ۶۰ ساله رو دیدم که یه چرخ خرید دستش بود و داشت با خودش حرف می‌زد (پشت سر هم تکرار می‌کرد):
I am not only tired but also retired!

پیش خودم فکر کردم وقتی بازنشسته شدم برم رو یه نیمکت  بشینم و بگم:

من رو نیمکت نَشِسته‌ام... من رو نیمکت بازنِشَسته‌ام...
!

صدا صدا،‌ صدای من - ۱


نمی‌دونم گوش مردم چه مشکلی داره که وقتی صدای من رو از پشت تلفن می‌‌شنون فک می‌کنن دارن با یه خانوم صحبت می‌کنن!
 این قضیه از وقتی ۱۰-۱۱ ساله بودم شروع شد:

  • خیلی عادی بود که وقتی همکارهای پدرم به خونه ما تلفن می‌زدن و من گوشی رو برمی‌داشتم کلی با من سلام علیک و احوال‌پرسی می‌کردن و حال بچه‌ها رو می‌پرسیدن*.
  • هر وقت می‌خواستم تاکسی تلفنی بگیرم طرف می‌گفت: «خانم اعوانی، تا n دقیقه‌ی دیگه اون جا هستیم.»
  • وقتی می‌خواستم از دکتر وقت بگیرم یا رو می‌پرسید: «خانوم،‌ برای کی وقت می‌خواین» می‌گفتم: «برای پسرم!»

این جور مواقع لازم نبود طرف رو اصلاح کنم و بهش بگم که من خانم نیستم! ولی تو برخی مواقع نمی‌شد و معمولا موقعیت خیلی خنده‌دار می‌شد: 
  • یه بار زنگ زده بودم آرایشگاه (مردونه) که وقت بگیرم یارو پرسید «برای پسرتون وقت می‌خواین». گفتم «نه برای خودم!». طرف کُپ کرد. من هم دیگه اون آرایشگاه نرفتنم!
  • یه بار زنگ زده بودم خونه‌ی یکی از دوستام،‌ پدرش گوشی رو برداشته بود. من سلام کردم، و گفتم فلانی هست؟ طرف خیلی نگران پرسید: «خانوم شما با پسر من چی کار دارین؟». گفتم «من امیر هستم و ...». یارو خیلی شرمنده شد و گفت که داشتم شوخی می‌کردم!! و همون‌طوری که می‌تونین حدس بزنین دیگه به اون دوستم تلفن نزد.
  •  
    *: ملت فکر می‌کردن مادرم هستم! و مادرم هم خیلی شاکی بود از این قضیه: از یه طرف می‌گفت صدای تو به این مردونگی،‌ چرا فک می‌کنن دختری. از یه طرف دیگه هم شاکی بود که صدای من که شبیه صدای تو نیست!:ي 
     ادامه دارد!