سهشنبه ۱۰ آبان
احتمالا شده که به یه کاری که قبلا کردی فکر کنی و بهنظرت خیلی احمقانه برسه! با خودت بشینی حساب کنی که الان اگه تو اون شرایط بودم فلان کارو میکردم تا مجبور نباشم بهمان کارو انجام بدم و ...
(امروز داشتم برای یه نفر، یکی از بدترینهاشو، تعریف میکردم).
وضعیت بدتر از این هم میشه، وقتی که به دلیل ندونستن یه موضوع، تصمیمهای اشتباهی گرفته باشی. یه مثال مبتذلش در مورد من این میتونه باشه: که نمیدونستم نتیجهی کنکور میتونه تو زندگیام اینقدر تاثیرگذار باشه و در سال چهارم، به طور ۲۴*۷ کنکور را به کفپام(!) حواله داده بودم.
سوال اساسی اینه که آیا درسته (درست با هر مفهومی که در نظر بگیری) که برای اون اشتباهها خودتو سرزنش کنی؟
بهنظرم، اینجور اگه واقعا شرایط اینطوری بوده باشه نمیشه آدم خودشو سرزنش کنه، چون ما الان میدونیم که نتیجهی اون کاری که کردیم چیبوده و با دونستن نتیجهی اون عمل، داریم تصمیم میگیریم (دانشی که اون موقع نداشتیم و اون دانش شاید فقط با اشتباه کردن بهدست میومد).
نمیدونم! شاید هم برای فرار از خودم ( مثلا فرار از عذاب وجدان) دارم اینجوری حرف میزنم!!
احتمالا شده که به یه کاری که قبلا کردی فکر کنی و بهنظرت خیلی احمقانه برسه! با خودت بشینی حساب کنی که الان اگه تو اون شرایط بودم فلان کارو میکردم تا مجبور نباشم بهمان کارو انجام بدم و ...
(امروز داشتم برای یه نفر، یکی از بدترینهاشو، تعریف میکردم).
وضعیت بدتر از این هم میشه، وقتی که به دلیل ندونستن یه موضوع، تصمیمهای اشتباهی گرفته باشی. یه مثال مبتذلش در مورد من این میتونه باشه: که نمیدونستم نتیجهی کنکور میتونه تو زندگیام اینقدر تاثیرگذار باشه و در سال چهارم، به طور ۲۴*۷ کنکور را به کفپام(!) حواله داده بودم.
سوال اساسی اینه که آیا درسته (درست با هر مفهومی که در نظر بگیری) که برای اون اشتباهها خودتو سرزنش کنی؟
بهنظرم، اینجور اگه واقعا شرایط اینطوری بوده باشه نمیشه آدم خودشو سرزنش کنه، چون ما الان میدونیم که نتیجهی اون کاری که کردیم چیبوده و با دونستن نتیجهی اون عمل، داریم تصمیم میگیریم (دانشی که اون موقع نداشتیم و اون دانش شاید فقط با اشتباه کردن بهدست میومد).
نمیدونم! شاید هم برای فرار از خودم ( مثلا فرار از عذاب وجدان) دارم اینجوری حرف میزنم!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر