پنجشنبه ۷ مهر
خیلی وقتها، بعضی تصمیمها برای دیگران خیلی بیمعنی و احمقانه بهنظر میرسن در حالی که با طرز فکر و اصول فرد تصمیمگیرنده کاملا جور درمیان و مطابقت دارن.
فرض کن یکی با هیچکدوم از دوستاش (دوستایی که دور و برش هستن) ارتباط برقرار نمیکنه (یا دوستاش اونو درک نمیکنن و یا اون دوستاشو درک نمیکنه)، تو بیشتر هدفهایی که برای خودش تو، زندگی تعیین کرده، هم شکست خورده، و حتی چند بار هم تلاش کرده که همه چیز رو دوباره از اول شروع کنه ولی موفق نشده.
احتمالا سختترین راه برای اون آدم اینه که تصمیم بگیره که خودشو بِشکونه و تبدیل بشه به یه آدم عادی (یه نفر که فقط زندگی میکنه چون باید زندگی کنه)، بیخیال تمام هدفها و آرزوهای بزرگش بشه، با این واقعیت که دوستها و اطرافیانش رفتار و طرز فکر اونو نمیفهمن (و یه تصویر نادرست از اون برای خودشون ترسیم کردن) کنار بیاد، و بِگَرده دنبال چیزهایی که بتونن طعم شکستهاشو جبران کنن.
خیلی وقتها، بعضی تصمیمها برای دیگران خیلی بیمعنی و احمقانه بهنظر میرسن در حالی که با طرز فکر و اصول فرد تصمیمگیرنده کاملا جور درمیان و مطابقت دارن.
فرض کن یکی با هیچکدوم از دوستاش (دوستایی که دور و برش هستن) ارتباط برقرار نمیکنه (یا دوستاش اونو درک نمیکنن و یا اون دوستاشو درک نمیکنه)، تو بیشتر هدفهایی که برای خودش تو، زندگی تعیین کرده، هم شکست خورده، و حتی چند بار هم تلاش کرده که همه چیز رو دوباره از اول شروع کنه ولی موفق نشده.
احتمالا سختترین راه برای اون آدم اینه که تصمیم بگیره که خودشو بِشکونه و تبدیل بشه به یه آدم عادی (یه نفر که فقط زندگی میکنه چون باید زندگی کنه)، بیخیال تمام هدفها و آرزوهای بزرگش بشه، با این واقعیت که دوستها و اطرافیانش رفتار و طرز فکر اونو نمیفهمن (و یه تصویر نادرست از اون برای خودشون ترسیم کردن) کنار بیاد، و بِگَرده دنبال چیزهایی که بتونن طعم شکستهاشو جبران کنن.